دم خونمون یه مهد کودک هست یه ناظم زن غرغرو داره
امروز صبح زود داشت بلند داد میزد:
علیرضا ندو
علیرضا نکن
علیرضا اسباب بازی مهتی رو بهش بده
علیرضا......
بابام از خواب پرید یهو قاطی کرد سرشو از پنجره بیرون برد و داد زد:
علیرضا توله سگ دهن مارو سرویس کردی یجا بتمرگ دیگه کره خر
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: